آیا شعر معروف مولوی درست است؟
جلال الدین محمد بلخی (مولوی) در دفتر اول مثنوی خود داستان مبارزه حضرت علی علیه السلام و عمرو بن عبدود را به صورت شعری سروده است و از این طریق جوانمردی و اخلاص آن حضرت را ستوده است . خلاصه ماجرا به این صورت است که:
حضرت در جنگ خندق با عمرو بن عبدود رو به رو شد و بعد از چیرگی بر عمرو، او بر صورت مبارک حضرت آب دهان انداخت. آن حضرت از روی سینه او برخاست و چندم قدم دور شد و دوباره برگشت و سر از تن آن دشمن خدا جدا کرد. زرهی گران قیمت و بینظیر بر تن عمرو بود و انتظار همه این بود که آن حضرت زره را به عنوان غنیمت از تن عمرو، به در آورد؛ ولی ایشان بدون برداشتن غنیمتی، از کنار جسد عمرو عبور کرد و به لشکرگاه مسلمانان بازگشت.
نکته اول این است که مولانا امیرالمومنین (علیه السلام) است نه کس دیگر.
دوم آن است که یکسری منابع شیعه مخالف این داستان است که اینجا این مشکل برطرف خواهد شد.
اینک قسمت اول این شعر را می خوانیم:
از علی آموز اخلاص عمل شیر حق را دان مطهر از دغل
در غزا بر پهلوانی دست یافت زود شمشیری بر آورد و شتافت
او خدو انداخت در روی علی افتخار هر نبی و هر ولی
آن خدو زد بر رخی که روی ماه سجده آرد پیش او در سجدهگاه
در زمان انداخت شمشیر آن علی کرد او اندر غزااش کاهلی
گشت حیران آن مبارز زین عمل وز نمودن عفو و رحمت بیمحل
گفت بر من تیغ تیز افراشتی از چه افکندی مرا بگذاشتی
آن چه دیدی بهتر از پیکار من تا شدی تو سست در اشکار من
آن چه دیدی که چنین خشمت نشست تا چنان برقی نمود و باز جست
آن چه دیدی که مرا زان عکس دید در دل و جان شعلهای آمد پدید
آن چه دیدی برتر از کون و مکان که به از جان بود و بخشیدیم جان
...
اما سندی در جلد 41 صفحه 51بحار الانوار پیدا کرده ام که در اختیار شما قرار داده ام:
الطبری : ولما أدرک عمرو بن عبدود لم یضربه ، فوقعوا فی علی علیه السلام فرد عنه حذیفة
فقال النبی صلى الله علیه وآله : مه یاحذیفة فإن علیا سیذکر سبب وقفته ، ثم إنه ضربه ، فلما جاء سأله النبی صلى الله علیه وآله عن ذلک فقال : قد کان شتم أمی وتفل فی وجهی ، فخشیت أن أضربه لحظ نفسی ، فترکته حتى سکن مابی ثم قتلته فی الله .
وإنه لما امتنع من البیعة جرت من الاسباب ما هو معروف ، فاحتمل وصبر ، وروی أنه لما طالبوه بالبیعة قال له الاول : بایع ، قال : فإن لم أفعل فمه ؟ قال : والله الذی لا إله إلا هو نضرب عنقک ، قال : فالتفت علی علیه السلام إلى القبر فقال : " یا ابن أم إن القوم استضعفونی وکادوا یقتلوننی " .
اما نکته ی بعدی آن است که بحار الانوار از طبری سنی نقل کرده است! آیا علامه مجلسی این روایت را صحیح دانسته و نقل کرده است؟!
حتماً نظر بدهید!
نظر من این است که مجلسی می خواسته ما را آگاه کند و از اشتباه بودن آن ما را مطلع کند .ما در روایت های شیعه داریم که امیرالمومنین همه دشمنان را فقط با یک ضربه به هلاکت می رساندند.
منتظر نطرات شما هستم